زبان خارجه



 

SLAN EXPRESSIONS AND IDIOM

 

 

اصطلاحات عامیانه ی و غیر ادبی


ادامه مطلب

سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:,

|
 
انگلیسی و ترجمه سوره قدر

انگلیسی و ترجمه سوره قدر

In the name of Allah

به نام خداوند رحمتگر مهربان

1-Surely We revealed it on the grand night.

ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم‏

2-And what will make you comprehend what the grand night

و از شب قدر، چه آگاهت كرد

3-The grand night is better than a thousand months.

شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است‏

4-The angels and Gibreel descend in it by the permission of their Lord for every affair,

در آن [شب‏] فرشتگان‏، با روح‏، به فرمان پروردگارشان‏، براي هر كاري [كه مقرّر شده است‏] فرود آيند؛

5-Peace! it is till the break of the morning.

آن شب‏ تا دمِ صبح‏، صلح و سلام است‏

 

یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,

|
 
دختر فداکار

My Wife Navaz Called,

'How Long Will You Be With That Newspaper?

Will U Come Here And Make UR Darling Daughter Eat Her Food?

همسرم نواز با صدای بلند گفت، تا کی می خوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟ 

Farnoosh Tossed The Paper Away And Rushed To The Scene.

شوهر روزنامه رو به کناری انداخت و بسوی آنها رفت 

My Only Daughter, Ava Looked Frightened; Tears Were Welling Up In

 Her Eyes.

تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود 

In Front Of Her Was A Bowl Filled To its Brim With Curd Rice.

ظرفی پر از شیربرنج در مقابلش قرار داشت 

Ava is A Nice Child, Very Intelligent For Her Age.

آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود

I Cleared My Throat And Picked Up The Bowl. 'Ava, Darling, Why

Don't U Take A Few Mouthful 

Of This Curd Rice?

گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده

نمی خوری؟


ادامه مطلب

چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:,

|
 
روی خانم ها

 

 

 

لطفا این مطلب رو بخونید

 

                   نظر یادتون نره


ادامه مطلب

چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:,

|
 
زندگی از نگاه چارلی چاپلین

To fall in love
عاشق شدن

 

To laugh until it hurts your stomach

.آنقدر بخندي كه دلت درد بگيره



ادامه مطلب

چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:,

|
 
How to succeed

 

 

 

HOW TO SUCCEED

 

لطفا نظر دهیدخنده


ادامه مطلب

چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:,

|
 
اگر خارج از ایران باشید، با جملاتی این چنینی برخورد کردید....

اگر خارج از ایران باشید، با جملاتی این چنینی برخورد کردید، بدونید طرف مقابل :ایرونیه

He looks at me Left Left!
چپ چپ نگاه میکنه
I die for your height and top!
قربونه قد وبالات!

Ate my head!
سرمو خورد!

He has grown a tail!
دم در آورده!

On my eyes!
به روی چشمم!

Light up my homework!
تکلیف منو روشن کن!

Don;t hit yourself into left Ali Street!
خودت رو به کوچه علی چپ نزن!

To my death?!
مرگ من؟!

I ate the ground and my father came out!
خوردم زمین، پدرم در اومد!

Take away the person that washes your dead body!
مرده شورتو رو ببرن!

Pull your carpet out of the water!
گلیمتو رو از آب بکش!

I;ll hit you so hard that electricity will pop out of your eyes!
انقدر سفت بزنمت که برق از چشمات بپره!

His/Her donkey passed over the bridge!
خرش از پل گذشته!

What kind of dirt should I put on my head?!
چه خاکی به سرم بریزم؟!

The neighbors chicken is a goose!
مرغ همسایه غازه!

Marriage is an uncut watermelon!
ازدواج هندونه ای نبریده است!

Happiness has been hitting you under the belly!
خوشی زده زیر دلت!

Don;t drop worms!
کرم نریز

چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:,

|
 
چند اصطلاح مهم انگلیسی


[تصویر:  letsgodutch.jpg]

 


ادامه مطلب

شنبه 5 بهمن 1392برچسب:,

|
 
Rolling In The Deep-Adele

 

"Rolling In The Deep"

 

 
 

 

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
There's a fire starting in my heart
 آتشی در قلبم داره روشن می شه
 

 
Reaching a fever pitch, it's bringing me out the dark
داره پر حرارت می شه و من رو از تاریکی بیرون میاره

 
Finally I can see you crystal clear
بلاخره تونستم شخصیت واقعی تو رو ببینم

Go 'head and sell me out and I'll lay your ship [shi*] bare
برو دوباره من رو بفروش منم دوباره با این وضع کنار میام

See how I leave with every piece of you
اما حالا ببین چطوری از ذره ذره ی تو می گذرم و می رم

Don't underestimate the things that I will do
من و کار هامو دست کم نگیر

There's a fire starting in my heart
آتشی در قلبم داره روشن می شه

ادامه مطلب

جمعه 4 بهمن 1392برچسب:,

|
 
ترجمه اهنگ خارجیEnrique Iglesias Ring my bell

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells.

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

Ring my bell, ring my bells..

بهم یاد آوری کن

Sometimes you love it

گاهی اوقات عاشقشی


ادامه مطلب

جمعه 4 بهمن 1392برچسب:,

|
 
short story

Two soldiers were in camp. The first one's name was George, and the second one's name was Bill. George said, 'Have you got a piece of paper and an envelope, Bill?'

Bill said, 'Yes, I have,' and he gave them to him.

Then George said, 'Now I haven't got a pen.' Bill gave him his, and George wrote his letter. Then he put it in the envelope and said, 'Have you got a stamp, Bill?' Bill gave him one.

Then Bill got up and went to the door, so George said to him, 'Areyou going out?

Bill said, 'Yes, I am,' and he opened the door.

George said, 'Please put my letter in the box in the office, and ... ' He stopped.

'What do you want now?' Bill said to him.

George looked at the envelope of his letter and answered, 'What's your girl-friend's address?'


دو سرباز در يك پادگان بودند. نام اولي جرج بود، و نام دومي بيل بود. جرج گفت: بيل، يك تيكه كاغذ و يك پاكت نامه داري؟

بيل گفت: بله دارم. و آن‌ها را به وي داد.

سپس جرج گفت: حالا من خودكار ندارم. بيل به وي خودكارش را داد، و جرج نامه‌اش را نوشت. سپس آن را در پاكت گذاشت و گفت: بيل، آيا تمبر داري؟ بيل يك تمبر به او داد.

در آن هنگام بيل بلند شد و به سمت در رفت، بنابراين جرج به او گفت: آيا بيرون مي‌روي؟

بيل گفت: بله، مي‌روم. و در را باز كرد.

جرج گفت: لطفا نامه‌ي مرا در صندوق پست بياندازيد، و ... . او مكث كرد.

بيل به وي گفت: ديگه چي مي‌خواهي؟

جرج به پاكت نامه‌اش نگاه كرد و گفت: آدرس دوست دخترت چيه؟

جمعه 4 بهمن 1392برچسب:,

|
 
متن های دو زبانه انگلیسی و فارسی - مطالب جالب انگلیسی با ترجمه فارسی

Everything is okay in the end. If it’s not okay, then it’s not the end

هرچیزی آخرش درست میشه. اگه درست نشد پس آخرش نیست


ادامه مطلب

جمعه 4 بهمن 1392برچسب:,

|
 
آموزش زبان انگلیسی با استفاده از جملات زیبای انگلیسی با ترجمه فارسی

If some days your dignity came down

don"t give up hope

because the sun every evening

sets to rise tomarrow"s morning

 

اگر روزگاری ، شأن و مقامت پائین آمد نا امید مشو ،

زیرا آفتاب هر روز هنگام غروب پائین میرود

تا بامداد روز دیگر بالا بیاید .

 


ادامه مطلب

پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:,

|
 
داستان انگلیسی زن زرنگ

داستان انگلیسی زن زرنگ

There was a man who worked all of his life and saved all of his
money. He was a real miser ١ when it came to his money. He loved
money more than just about anything, and just before he died, he
said to his wife, "Now listen, when I die, I want you to take all my
money and place it in the casket ٢ with me. I wanna take my
money to the afterlife."
So he got his wife to promise him with all her heart that when he
died, she would put all the money in the casket with him.
Well, one day he died. He was stretched out ٣ in the casket, the
wife was sitting there in black next to her closest friend. When
they finished the ceremony ۴, just before the undertakers ۵ got ready
to close the casket, the wife said "Wait just a minute!"
She had a shoe box with her, she came over with the box and
placed it in the casket. Then the undertakers locked the casket
down and rolled it away. Her friend said, "I hope you wren't
crazy enough to put all that money in the casket."
"Yes," the wife said, "I promised. I'm a good Christian, I can't lie.
I promised him that I was going to put that money in that casket
with him."
"You mean to tell me you put every cent of his money in the
casket with him?"
"I sure did. I got it all together, put it
into my account and I wrote
him a check."داستان کوتاه انگلیسی زن زرنگ طنز و خنده دار با ترجمهداستان کوتاه انگلیسی زن زرنگ طنز و خنده دار با ترجمه
معنی لغات سخت داستان انگلیسی زن زرنگ
۱٫miser tingy خسیس
2.casket : coffin ,تابوت
3.stretch out : lie down ,قرار دادن
4.ceremony :مراسم
5.undertaker :کسی که کفن و دفن مرده را به عهده میگیرد
ترجمه فارسی داستان انگلیسی کوتاه زن زرنگ
مردی وجود داشت که همه زندگیش را کار کرده و به جمع آوری پول پرداخته بود. وقتی موضوع پولش میشد وی بسیار خسیس بود. او پول رو بیشتر از همه چیز دوست داشت.
درست قبل از مردنش به زنش گفت: گوش کن ، وقتی من مردم ازت میخوام همه پولام رو برداری و همراه من توی تابوت بذاری. میخوام پولام رو به اون دنیا ببرم.
بنابراین او از ه قلب از زنش قول گرفت که وقتی مرد، زنش پولاش رو در کنار او در تابوت بذاره
یه روزی او مرد. اونو توی تابوت قرار دادند. زنش اونجا در کنار یکی از دوستان نزدیکش نشسته بود.
وقتی اونا مراسم رو تموم کردند و و درست قبل از مراسم کفن و دفن وقتی میخواستند در تابوت رو ببندند، زن گفت ، یک دقیقه صبر کنید. او یک جعبه کفش با خودش داست. نزدیک تابوت شد و جعبه را در تابوت گذاشت. بعد دفن کننده در تابوت را بست و پایین فرستاد.
دوست زن گفت امیدوارم انقدر دیوانه نباشی که همه پول رو درون تابوت گذاشته باشی. زن گفت: بله. من قول داده بودم. من یک مسیحی خوب هسستم.
من نمی تونم دروغ بگم. من بهش قول داده بودم که پول رو در تابوت پیش او بذارم.
دوستش گفت: یعنی تو به من میگی تا آخرین سنت از پولش رو توی تابوت گذاشتی؟
زن گفت: بله من اینکارو کردم من همش رو باهم توی حساب بانکی خودم گذاشتم و برای شوهرم یک چک نوشتم

پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:,

|
 
اصطلاح

*My father came out, and I will take out your father!
پدرم در آمد و پدر تورا هم در ميارم))
*May they take away your 'dead washer'! (مرده شورتو ببرن!)
*Ghosts of your stomach! (ارواح شکمت!)
*Don't put a hat on my head! (سرم کلاه نگذار!)
*Why are you selling me wet wood?? (چراهيزم تر بمن می فروشی?)
*Light up my homework! (تکليفم رو روشن کن!)
*His donkey passed the bridge. (خرش از پل گذشت)
*Cut tail! (دم بريده)
*What kind of dirt shall I put on my head? (چه خاکی بر سرم بکنم?)
*His head is playing with his tail! (سرش با دمش (..) بازی می کنه!)
*Pull your carpet out of the water! (گليمتو از آب بکش!)
*Happiness has hit you under your stomach! (خوشی زده زير دلش!)
*Punch you so hard that electricity will come out of your eyes!
(چنان بزنم که برق از چشمت بپره!)
*Snake Venom! (زهر مار !)
*Disease! (مرض!)
*Pain without a cure! (درد بی درمون!)
*He thinks he has fallen out of an elephant's nose?!
(فکر می کنه از دماغ فيل افتاده?!)
*Dog's mustache (سگ سبيل)
*I'll take out your eyes! (چشتو در ميارم!)
*Your step on my eye! (قدمت روی چشمم!)
*May I be sacrificed for you! (قربونت برم!)
*You have seen camel; you haven't seen. (شتر ديدی نديدی.)
*Don't drop worms! (کرم نريز!)
*He does long tongue!! (زبون درازی می کنه!!)
*Donkey into donkey!!! (خرتوخره!!!)
*They are like an elephant and a tea cup! (مثل فيل و فنجون می مونن)
*Don't put watermelon under my arms! (هندونه زير بغلم نده!)
*I'll make you one with the wall! با ديوار يکيت می کنم)!)
*I wanted to see who my nosey person is?! (ميخواست ببنم فضولم کيه?!)
*Don't look at me left left!! ( بهم چپ چپ نگاه نکن )

 

 
*Took the water from my face! (Aabeh roomo bord!)
*Painted us black! (مارو رو سياه کرد!)
*The door to the pot is open, where is the integrity of the cat? (در ديزی بازه حيای گربه کجا رفته?)
*You can't ride a camel bending, bending! (شتر سواری دلا دلا نمی شه!)
*The blind read! (کور خونده!)
*The dog was hitting, the cat was dancing! (سگ ميزدگربه می رقصيد!)
*You brought my life up to my lip! (جونم و بلبم رسوندی!)
*My soul reached my lips! (جونم بلبم رسيد!)
*Inside head eater!! (توسری خور!!)
*It's hit my head! (زده به سرم!)
*Blind cat! ('گربه کوره!)
*My head whistled! (سرم سوت کشيد!)
*My job is done. (کارم تمومه.)
*Burnt father! (پدر سوخته!)
*His mouth still smells like milk! (هنوز دهنش بوی شير میده!)
*I haven't said anything to her and she has grown a tongue! هيچه بهش نگفتم، زبون در آورده)!)
*I hope your eyes go blind! (چشمت کور!)
*I grabbed it out of his belly. (از دلش در آوردم.)
*One is too little, two is sad, the third is sure. (يکی کمه دوتا غمه سومی خاطر جمعه.)
*It was hitting and banging! (بزن بکوب بود!)
*May your hand not hurt. (دستت دردنکنه.)
*May your head not hurt. (سرت درد نکنه.)
*Don't be tired! (خسته نباشی!)
*I hope your mind goes up! (فهمت بره بالا!)
*Choke!!! (خفه شو!!!)
*Killed the cat by the honeymoon suite! (گربه رو دم حجله کشت!)
*Not coming not coming, when coming, two two coming!! ( نمياد نمیاد وقتی مياد دوتا دوتا مياد!)
*No daddy!!! (نه بابــــــا!!!)
*Go daddy!!! (برو بابــــــــْآ !!!)
*Let's hit and go! (بزن بريم!)
*One pot tells the other pot your face is black?! (ديگ به ديگ ميگه روت سياه?!)
*Make him a donkey! (خرش کن!)
*Come short! (کوتاه بيا!)
*Money is not the bear's grass!! (پول علف خرس نيست!!)
*A hundred years to these years! (سد سال به اين سال ها!)
*Your warm breath! (دمت گرم!)
*Her stomach is happy. (دلش خوشه.)
*My stomach is tight. (دلم تنگه.)
*My stomach burned for her! (دلم براش سوخت!)
*Stomach to stomach has a path! (دل به دل راه داره!)
*Big bear! (خرس گنده!)
*Stomach is not in his stomach!! (دل تو دلش نيست!)
*It doesn't have math or books! (حساب کتاب نداره!)
*I'll eat your liver! (جيگرتو بخورم!)
*Sink your teeth into liver a little bit! (يک کمی دندو رو جيگر بذار!)
*It's raining dogs here! (اينجا سگ سارونه!)
*One gear! (يک دنده!)
*Dirt on your head!! (خاک برسرت!!)
*My stomach is making salt! (دلم شور می زنه!)
*I died from laughter. (از خنده مردم.)
*It is from my God! (از خدامه!)
*He was stuck between the earth and the sky. (مونده بود بين زمين و آسمون.)
*From each of her fingers a talent rains! (از هر انگشتش هنر ميباره!)
*Make your hat the judge! (کلاهتو قاضی کن!)
*I won't even give you a non-curing disease! (درد بی درمون هم بهت نميدم!)
*A flower has no front or back! (گل پشت رو نداره!)
*Without dad and mom! (بی پدر مادر!)
*He put a finishing stone! (سنگ تمام گذاشت!)
*His health is a ball! (حالش توپه!)
*I know him like the palm of my hand. (مثل کفت دستم می شناسمش.)
*Have I smelled the palm of my hand?? (مگه کف دستموبو کردم??)
*She hits one handed! (يک دستی می زنه!)
*Without back of work! (پشتکارنداره!)
*Donkey head! (کله خر!)
*Wind hitter. (باد بزن.)
*Water puller. (آب کش.)
*Hat lifter! (کلاه بردار!)
*You are the darling of my stomach.  (عزيز دلمی   )
*She is very heavy and colourful! (خيلی سنگين رنگينه!)
*Don't make yourself spoiled!! (خودتو لوس نکن!!)
*Drink of life! (نوش جان!)
*Unknowledgeable in salt!! (نمک نشناس!!)
*Without salt! (بی نمک!)
*With salt! (با نمک!)
*Without steam! (بی بخار !)
*Don't be narrow and orange!! (نازک نارنجی نباش!!)
*You ate my head!! (سرمو خوردی!!)
*Again the same soup and the same bowl!! (بازهم همان آش و همان کاسه!!)
*Your eyes see beautiful! (چشمتون قشنگ می بينه!)
*May your eyes be bright! (چشمتون روشن!)
*He took her tear out! (اشکشو در آوردی!)
*Her colour has jumped away! (رنگش پريده!)
*The patient stone. (سنگ صبور.)
*Your place is very empty! (جات خيلی خاليه!)
*One hand has no voice. (يک دست سدا نداره.)
*I want the donkey and the dates. (هم خرو ميخواد هم خرمارو.)
*My new sleeve, eat rice!! (آستين نو بخور پلو!!)
*Her friendship is like the friendship of Auntie Bear! (دوستيش مثل دوستی خاله خرسه اس!)
*She still has two and a half swallows left!!! (هنوز دوقورت و نيمش باقيه!!!)
*Don't see how tiny the pepper is, break it and see how sharp it is! (فلفل نبين چه ريشه بشکن ببين چه تيزه!)
*One crow, forty crows! (يک کلاغ چهل کلاغ!)
*Hear and don't believe! (بشنو و باور نکن!)
*Leave it alone, it's not male male, or female female! (ولش کن نه نر نره نه ماده ماده!)
*If you're a crow, then I'm a baby crow! (اگه تو کلاغی من بچه کلاغم!)
*The onion has been hanging out with the fruit!! (پياز هم خودشو قاطی ميوه ها کرده!!)
*Which instrument of yours should I dance to?? (با کدوم سازت برقصم??)
*May God never subtract you from brotherhood! (خدا از برادری کمت نکنه!)
*My stomach became a kabob! (دلم کباب شد!)
*Die for someone who will have a fever for you! (برای کسی بمير که برات بميره!)
*Ouch life/soul!! (آخ جوووون!!)
*My veins and roots came out!! (رگ و ريشه ام در اومد)

پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:,

|
 
ادامه ی داستان

When they finished singing, the carolers were invited to come inside a brightly lit kitchen. Standing near the door, the Little Match Girl could smell bread baking inside. Once again, she was all alone. Now it was growing late, and the Little Match Girl was very cold. To keep warm, she decided to light one of her matches.

She struck the match, and the light flared. In the bright glow of the match, she imagined herself sitting at a table eating a Christmas feast just like the one she had seen through the lighted window. The Little Match Girl was eating Christmas goose, with pudding and fruit and cake and pie. How warm and full and happy she was!

Just then, the match went out. The bright light was gone, and the Little Match Girl was alone again in the dark. She shivered with cold.



 

The Little Match Girl decided to light a second match to try to get warm again. She struck the match, and once more a warm glow and bright light appeared. In the light from this match, she saw herself with the boys and girls around the Christmas tree. She was about to open a Christmas gift wrapped in red paper and tied with a gold ribbon. She was anxious to see what might be inside.

Just then, the match burned out. Suddenly, everything was dark, and again the Little Match Girl was cold and alone. Except for the light from streetlamps, the night was utterly dark, and the Little Match Girl grew so cold that she decided to light the entire bundle of matches.

When she struck all her matches, the whole world suddenly seemed to light up. Stars shot down from the sky. The Little Match Girl felt warm and wonderful. As she looked around, the Little Match Girl had an amazing vision. She saw an angel dressed all in white. The angel was smiling and coming toward her with outstretched arms.

پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:,

|
 
داستان انگلیسی دختر کبریت فروش

داستان انگلیسی دختر کبریت فروش
 ”  The Little Match Girl “
 
The weather was frosty and cold. It was growing dark, and a heavy snow had begun to fall. It was Christmas Eve. A little girl wandered in the darkening streets. She wore ragged clothes, and she carried a bundle of matches in her hand.
All day, the Little Match Girl had been trying to sell her matches. “A penny for a match!” she had called in a small, pitiful voice to shoppers on the streets. But the people just glanced at her and then hurried on their way. Now it was almost night. The poor girl had not sold a single match.
As she walked along, the Little Match Girl grew very cold. She wore only an old, thin pair of slippers. She had no socks, for she could not afford them. Suddenly, a voice bellowed, “Out of my way!” At that moment, she heard the thundering sound of horses’ hooves.
She scurried across the street, barely managing to get out of the way of a large carriage pulled by two enormous horses. When she stopped to catch her breath, the Little Match Girl looked down at her feet. In fleeing the carriage and horses, she had lost her slippers. Now the Little Match Girl had no shoes at all.
 
The Little Match Girl wandered through the streets as the hour grew later and later. Up ahead, she saw a light shining through the window of one of the houses.
The Little Match Girl looked in the window and saw a table spread with a white tablecloth and set with candles and silver. On the table was a grand Christmas feast — a fat goose stuffed with the traditional apples and nuts, cakes and pies of all sorts, puddings, and every imaginable fruit. The Little Match Girl had never beheld such a feast.
A family came into the room and sat down at the table. The little girl wished that she could join the mother, father, and three young ones who were about to eat this beautiful Christmas dinner. How hungry she was! The Little Match Girl sighed and turned away, then continued down the street. Soon she saw a light shining from the window of another house.
This time when she looked inside, the Little Match Girl saw an extraordinarily lovely Christmas tree. There was a gold star at the top, and candles flickered on the branches. Gaily wrapped packages were piled beneath the tree. While the Little Match Girl watched, a group of joyous girls and boys entered the room.
They clapped their hands with delight when they saw the tree and all the presents. How the Little Match Girl wished she could have laughed and played with the children around the Christmas tree! As she turned away from the window, the Little Match Girl heard singing from a group of carolers nearby:
Silent night, holy night,
All is calm, all is bright. . . .
The Little Match Girl thought the music so beautiful that she followed the carolers down the street listening to their song:
‘Round yon Virgin Mother and Child,When they finished singing, the carolers were invited to come inside a brightly lit kitchen. Standing near the door, the Little Match Girl could smell bread baking inside. Once again, she was all alone. Now it was growing late, and the Little Match Girl was very cold. To keep warm, she decided to light one of her matches.
She struck the match, and the light flared. In the bright glow of the match, she imagined herself sitting at a table eating a Christmas feast just like the one she had seen through the lighted window. The Little Match Girl was eating Christmas goose, with pudding and fruit and cake and pie. How warm and full and happy she was!
Just then, the match went out. The bright light was gone, and the Little Match Girl was alone again in the dark. She shivered with cold.

Holy Infant so tender and mild.
Sleep in heavenly peace,
Sleep in heavenly peace.

پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:,

|
 
احادیث به انگلیسی

 

سفره‌های نور
امام صادق (عليه ‌السلام):
مَن سَرَّهُ أنْ یَکونَ عَلَی مَوائِدِ النُّورِ یَوْمَ القیِامَةِ فَلْیَکُن مِنْ زُوّارِ الحُسَینِ بنِ عَليٍّ.
هرکس دوست دارد در روز قیامت بر سر سفره‌های نور بنشیند، پس از زائران حسین بن علی (عليه السلام) باشد.

He who likes to sit down at the brilliant table of the Day of Judgment should visit Imam Hussein’s holy tomb.
بحار الأنوار ج 98، ص 72
تمنّای اخلاص
امام سجّاد (عليه‌ السلام):
وَاجعَل جِهادَنا فِیكَ، وهَمَّنا في طاعَتِكَ، وأخلِص نِیّاتِنا في مُعامَلَتِكَ.
و تلاش ما را در راه خودت قرار ده و همت ما را مصروف طاعت خود گردان و در معاملۀ با خودت نیّت‌هایمان را خالص کن.
(O Allah) Put our efforts on Your path, specify our endeavors on obeying You, and purify our intentions in dealing with You.
صحیفه سجادیه، ص 411
 
نیاز مردم
امام حسين (عليه ‌السلام):
إنَّ حَوائِجَ النَّاسِ إلَيْكُم مِنْ نِعَمِ اللهِ عَلَيْكُمْ، فَلا تَمِلُّوا النِّعَمَ.
در خواست‌های مردم از شما از نعمت‌های خدا بر شماست، پس از این نعمت‌ها خسته و ملول نشوید.
The fact that people need you is one of the blessings of Allah upon you. Therefore, do not feel any grievance about it.
بحار الأنوار، ج 74، ص 318
تبلیغ با عمل
امام صادق (عليه ‌السلام):
کُونُوا دُعاةَ النّاسِ إلَی الْخَیْرِ بِغَیْرِ ألْسِنَتِکُم، ‌لِیَرَوا مِنْکُمُ الإجْتِهَادَ وَالصِّدْقَ وَالْوَرعَ.
مردم را از راهی غیر از زبان‌هایتان به خوبی دعوت کنید، به گونه‌ای که تلاش و راستگویی و پرهیزکاری را (در عمل) از شما ببینند.
Call people to righteousness through means other than your tongues so that they may observe diligence, truthfulness and piety in your actions.
مشکاة الأنوار، ص 30
فرو بردن خشم 
امام علی (عليه ‌السلام):
تَجَرَّعِ الغَیظَ؛ فَإنِّي لَم أرَ جُرعَةً أحلی مِنها عاقِبَةً ولا ألَذَّ مَغَبَّةً. 
جرعه‌های خشم را فرو خور که من جرعه‌ای با سرانجامی شیرین‌تر و آینده‌ای گواراتر از آن ندیده‌ام.
Swallow the swings of wrath, for I have not seen any swing with a sweeter final and a fresher future than it.
نهج البلاغه، ‌الکتاب 31
فضيلت جهاد
پیامبر اکرم (صلّی‌ الله‌ عليه وآله):
إنَّ صَبرَ المُسلِمِ فِي بَعضِ مَواطِنِ الجِهاد یَوماً واحِداً خَیرٌ لَهُ مِن عِبادَةِ أربَعینَ سَنَةً.
یک روز شکیبایی مسلمان در برخی از جایگاه‌های جهاد برای او از چهل سال عبادت بهتر است.
Surely one day patience of a Muslim in some occasions of Jihād is better than forty years of pray.
مستدرک الوسائل، ج 11، ص 21
 
الفت
امام باقر (عليه‌ السلام):
رَحِمَ اللهُ امرَءاً ألَّفَ بَینَ وَلِیَّینِ لَنا. یا مَعشَرَ المُؤمِنِینَ، تَألَّفُوا وتَعاطَفوا.
رحمت خدا بر کسی که بین دو نفر از دوستان ما الفت ایجاد کند. ای مومنان با هم مأنوس باشید و به هم مهربانی کنید.
Allah's mercy be upon who makes relation between two of our friends. O believers! Be friends with and kind to each other.
الکافي، ج 2، ص 345
همچون پاره‌های آهن
امام كاظم (عليه‌ السلام):
رَجُلٌ مِنْ أهْلِ قُمَ يَدْعوُ النّاسَ إلَی الحَقِّ، يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الحَديدِ.
مردی از قم، مردم را به حق فرا می‌خواند و گروهی چون پاره‌های آهن [استوار]، پيرامون او گرد می‌آيند.
There will rise a man from Qum calling people towards truth. Some will respond to his call and will rally round him like pieces of iron.
بحارالأنوار، ج 57، ص 216

جهاد و دانش
پيامبر (صلّی‌ الله‌ عليه‌ وآله):
أقْرَبُ النّاسِ مِنْ دَرَجَةِ النُّبُوَّةِ أهْلُ الْجِهادِ وَأهْلُ الْعِلْمِ.
نزدیکترین مردم به مقام نبوت اهل جهاد و اهل دانش‌اند.
The people closest to the high status of the prophets are the people of Jihād and Knowledge.
کنز العمّال، ح 10647
 
حزب الله
امام علی (عليه ‌السلام):
أیَسُرُّكَ أن تَکُونَ مِن حِزبِ اللهِ الغالِبِینَ؟ إتَّقِ اللهَ سُبحانَهُ وأحسِن في کُلِّ أمُورِكَ، فإنَّ اللهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوا والَّذِینَ هُم مُحسِنُونَ.
آیا خوش‌داری که از حزب پیروز خدا باشی؟ از خدای سبحان پروا کن، و در همۀ کارهایت خوب عمل کن؛ زیرا خداوند با تقواپیشگان و نیکوکاران است.
Would you like to be member of Allah's victorious party? You must fear of Allah, the Subhān, and do best in your all affairs, because surely Allah is with those who are pious and benefactor.
میزان الحکمه، ج 3، ح 3675

 
 
 خودپسندی
امام هادی (علیه‌ السلام):
الْعُجْبُ صَارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، دَاعٍ إلیَ الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ.
خودپسندی مانع تحصیل علم است و انسان را به سوی نادانی و خواری می‌کشاند.
Arrogance is an obstacle of obtaining knowledge and diverts man towards ignorance and humiliation.
بحارالأنوار، ج 69، ص 199
 
صدقه
رسول خدا (صلّی ‌الله ‌عليه ‌وآله):
تَصَدَّقُوا وَداوُوا مَرْضاکُمْ بِالصَّدَقَةِ.
صدقه دهید و مریضان خود را با صدقه درمان کنید.
Give alms, and you will cure your sick persons.
کنز العمال، ج 6، ص 371
 
اخلاق محمدی
امام علی (عليه ‌السلام):
کانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله أخَفَّ النّاسِ صَلاةً فِي تَمامٍ وکانَ أقصَرَ النّاسِ خُطبَةً وأقَلَّهُم هَذَراً.
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نمازش در عین کامل بودن از همۀ‌ مردم سبک‌تر و خطبه هایش از همه کوتاه‌تر بود و سخن بیهوده نمی‌گفت.
The holy Prophet's prayer always was lighter than others', even though was perfect, his sermon was shorter, and he never spoke vainly.
مکارم الأخلاق، ص 23
 
 
 دغل‌کاری
امام رضا (علیه السلام):
لَیسَ مِنّا مَن غَشَّ مُسلِماً أو ضَرَّهُ أو ماکَرَهُ.
از ما نیست کسی که با مسلمانی دغل‌کاری کند، یا به او زیان رساند، یا به او نیرنگ زند.
He who either does fraud with a Muslim, or harms him, or tricks with him, is not of us (Ahlulbayt).
عیون أخبار الرضا، ج 2، ص 29

 
گریۀ آسمان 
امام صادق (ع):
بَکَتِ السَّماءُ عَلَی الحُسَینِ أربَعینَ یَوْماً بِالدَّمِ.
آسمان چهل روز بر حسین (عليه السلام)، خون گریست.
The sky shed tears of blood on Hussein (p.b.u.h.) for forty days.
مناقب آل أبی طالب، ج 3، ص 212
 
زیارت اربعین 
امام عسكرى (علیه السلام):
عَلاماتُ المُؤمِنِ خَمسٌ: صَلاةُ إحْدَی وخَمسِینَ، وزِیارَةُ الأربَعِینَ، والتَّخَتُّمُ في الیَمِینِ وتَعفِیرُ الجَبِینِ، والجَهرُ بِبِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ.
نشانه‌های مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز (واجب و مستحب در شبانه‌روز)، زیارت اربعین، انگشتری در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و «بسم الله الرَّحمنِ الرَّحیم» را بلند گفتن.
Five things are signs of a believer's: 51 rak'ahs of prayer (obligatory and recommended in night and day), Zīāratu 'Arba'īn, wearing ring in the right hand, prostrating on soil, and saying bismilah loudly.
روضة الواعظین، ج 1،‌ ص 195
 
غیبت
امام کاظم (عليه ‌السلام):
مَلْعُونٌ مَنْ اغْتابَ أخاهُ.
ملعون است کسی که پشت سر برادرش بد بگوید.
Cursed is the one who backbites against his brother-in-religion.
بحار الأنوار، ج 74، ص 232
 
راز آزادی
امام علی (عليه ‌السلام):
مَن قامَ بِشَرائِطِِِِ العُبُودِیَّةِ اُهِّلَ لِلعِتقِ.
هر کس شرایط بندگی (خدا) را به جا آورد، صلاحیت آزادی یافته است.
Whoever performs the conditions of worshiping (Allah) perfectly is qualified to liberty.
غررالحکم، ص 621، ح 875 
 
 
استخاره 
امام صادق (عليه‌ السلام):
صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَاسْتَخِرِ اللهَ، فَوَاللهِ ما اسْتَخارَ اللهَ مُسلِمٌ إلّا خارَ لَهُ البَتَّةَ.
دو رکعت نماز بخوان و از خدا طلب خیر کن؛ زیرا سوگند به خدا که هيچ مسلمانى از خدا طلب خير نكند، مگر آن‌كه قطعاً خداوند برای او خير قرار می‌دهد.
Say two rak'ahs of prayer and then ask Allah for goodness for, I swear by Allah, no Muslim asks Allah for goodness unless He will surely give him Good.
تهذیب الأحکام،‌ ج 3، ص 179
 
سرانجام بخل
رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله):
مَن مَنَعَ مالَهُ مِنَ الأخیارِ اختِیاراً صَرَفَ اللهُ مالَهُ إلَی الأشرارِ اضطِراراً.
هر که مال خود را در حال اختیار از نیکان دریغ کند، خداوند مالش را به ناچار صرف بدان خواهد کرد.
Who withholds his property from the good volunairly, Allah will transfer his wealth to the bad.
مستدرک الوسائل، ج 12،‌ ص 435
 
تدبیر
امام رضا (علیه‌السلام):
مَنْ طَلَبَ الأمْرَ مِنْ وَجْهِهِ لَمْ يَزَلَّ، فَإنْ زَلَّ لَمْ تَخْذُلْهُ الحيلةُ.
هر كه کاری را از راه درست دنبال کند نخواهد لغزید، و اگر هم بلغزد راه چاره بر او بسته نمی‌شود.
Anyone pursuing his goals honestly does not slip up and if he does, he can seek a way out.
بحار الأنوار، ج 78، ص 356
 
ملاک برتری
رسول خدا (صلّی ‌الله ‌عليه ‌وآله):
كُلُّكُمْ مِنْ آدَمَ وَآدَمُ مِنْ تُرابٍ وَأكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللهِ أتْقاكُمْ.
همۀ شما از نسل آدم هستید و آدم از خاک است و ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما است.
You are all descended from Adam, and Adam was created from earth; in fact, the most honorable of you with Allah is the most God-fearing of you.
تفسیر قمی، ج 2، ص 322
 
بهترين‌ها
امام علی (عليه ‌السلام):
أحَبُّ الأعْمَالِ إلَی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ فِي الأرضِ الدُّعاءُ وَأفْضَلُ العِبادَةِ العَفافُ.
در روی زمین، محبوب‌ترین کارها نزد خداوند دعا و برترین عبادت پاک‌دامنی است.
The dearest deed on the earth with Allah is invocation, and the best worship is chastity.
بحار الانوار، ج 93، ص 295 
 
ازدواج بابرکت
رسول الله (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و‌آله):
أعْظَمُ النِّكاحِ بَرَكَةً أيْسَرُهُ مَؤُونَةً.
با برکت‌ترین ازدواج آن است که کمترين هزینه‌ها را داشته باشد.
The happiest marriage is the one with the least expenditure.
كنز العمّال، ج 16، ص 299

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
احادیث به انگلیسی

ورزش
پیامبر اکرم (صلّی‌ ‌الله‌ عليه‌ وآله):
عَلِّمُوا أوْلادَكُمُ السِّبَاحَةَ وَالرِّمَايَةَ.
به فرزندان خود شنا و تیر‌اندازی بیاموزید. Have your children learn swimming and archery.

كافی، ج 6، ص 47
 
رستگاران 
امام رضا (علیه السلام):
أبْلِغْ شِیعَتَنا أنَّهُم إذا قامُوا بِما اُمِرُوا، أنَّهُم هُمُ الفائِزُونَ یَومَ القِیامَةِ.
به شیعیان ما پیغام ده که اگر به آنچه فرمان داده شده‌اند عمل کنند، همانان رستگاران روز رستاخیزند.
Tell the shias if they act upon what they have been commanded, they would be thriving on resurrection day.
بحار الأنوار، ج 68، ص 179
دختر
امام صادق (علیه السلام):
البَنونَ نَعیمٌ والبَناتُ حَسَناتٌ، واللهُ یَسألُ عَنِ النَّعیمِ ویُثیبُ علَی الحَسَناتِ.
پسران نعمت‌ و دختران حسنه هستند، و خداوند از نعمت‌ها بازخواست مى‌كند و براى حسنات پاداش می‌دهد.
Boys are bounties and girls are merits, and Allah asks about bounties but rewards for merits.
کافی، ج 6، ص 7، ح 12
صلۀ رحم
پیامبر اکرم (صلّی‌ الله‌ عليه‌ وآله):
إنَّ أعْجَلَ الخَیْرِ ثَواباً صِلَةُ الرَّحِمِ.
ثواب صلۀ رحم زودتر از ثواب هر کار خیر دیگری [به صاحب آن] می‌رسد.
The rewards for visiting relatives will be received sooner than any other act of goodness
کافی، ج 2، ص 152
بلا
امام كاظم (عليه ‏السلام):
المُؤمِنُ مِثْلُ كَفَّتَي الْمِیزانِ؛ كُلَّما زِیدَ في إیمانِهِ زِیدَ في بَلائِهِ.
مؤمن همانند دو كفۀ ترازو است؛ هر چه بر ایمانش افزوده شود، بلا و گرفتاری‌اش نیز فزونی گیرد.
Believer is like the two pans of a scale; the more added to his faith, his ordeal will increase.
تحف العقول، ص 408
شریک کار زشت
امام جواد (عليه‌ السلام):
مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبِیحاً، کانَ شَرِیكاً فِیهِ.
هر كه كار زشتی را نیک شمارد، در آن کار شریک باشد.
Anyone who thinks good of a bad act, is counted partner in crime.
بحار الأنوار، ج 75، ص82
برنامه‌ریزی 
امام سجاد (عليه ‌السلام):
كانَ [رسولُ الله] إذا أوَى إلىَ مَنْزِلِهِ، جَزَّءَ دُخُولَهُ ثَلاثَةَ أجْزَاءٍ: جُزْءاً لِلَّهِ، وَجُزْءاً لِأهْلِهِ، وَجُزْءاً لِنَفْسِهِ.
پيامبر (صلی الله علیه و آله) وقت خود را در منزل سه قسمت می‌كرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خويش.
The holy Prophet (p.b.u.h.) divided his time at home into three parts; a part for (worshipping) Allah, a part for his family and a part for himself.
مكارم الأخلاق، ج 1، ص 44 
مشورت
امام علی (علیه‌ السلام):
الاِسْتِشَارَةُ عَيْنُ الهِدايَةِ وَقَدْ خاطَرَ مَنِ اسْتَغنَى بِرَأْيِهِ‏.
مشورت چشم هدايت است و هر کس نظر خود را کافی بداند خود را در خطر انداخته است.
Consultation is the chief way of guidance; he who is content with his own opinion endangers himself.
نهج‏البلاغه، حکمت 211
شاد کردن مؤمن
امام كاظم (علیه‌ السلام):
مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَبِاللهِ بَدَأ وَبِالنَّبِيِّ ثَنّی وَبِنا ثَلَّثَ.
هرکس مؤمنی را شاد کند، ابتدا خدا را شاد کرده، و دوم پیامبر (صلی الله علیه و آله) را، و سوم ما را.
He who makes a Muslim believer happy, has pleased first Allah, secondly the Prophet, and thirdly us (Ahl al-Bayt).
مستدرک الوسائل، ج 12، ص 399
ایستادگی در راه خدا
پيامبر خدا (صلی الله علیه و‌آله):
مَوقِفُ ساعَةٍ في سَبیلَ اللهِ خَیرٌ مِن قِیامِ لَیلَةِ القَدرِ عِندَ الحَجَر الأسوَدِ.
یک ساعت ایستادگی در راه خدا، برتر است از عبادت کردن در شب قدر کنار حجر الاسود.
One hour of resistance for God’s sake is superior to praying beside Hajar -al -’Aswad at Ghadr night.
کنز العمّال 2/294 
حق الناس
امام علی (علیه ‌السلام):
لا یُعابُ المَرْءُ بِتَاخیرِ حَقِّهِ، اِنّمَا یُعابُ مَنْ اَخَذَ ما لَیسَ لَهُ.
برای انسان عیب نیست كه حقش تاخیر افتد، عیب آن است كه چیزی را بگیرد كه حقش نیست.
It is not shame of a man if his right is postponed, but it is shame if he gives something to which he has no right.
أمالی، ج 1، ص 76
کفاف
امام علی (علیه ‌السلام):
یابْنَ آدَمَ ما كَسَبْتَ فَوقَ قُوَّتِكَ ، فَاَنتَ فیهِ خازِنٌ لِغَیرِكَ.
ای فرزند آدم! هرچه بیش از روزی به دست آوری، در آن خزانه‌دار دیگران خواهی بود.
Oh the son of Adam! Whatever you earn in addition to your daily bread, indeed you save it for others.
وسائل الشیعه،‌ ج 16، ص 19
سجدۀ شکر
امام مهدی (علیه‌ السلام):
سَجدةُ الشّكرِ مِن ألزَمِ السُّنَنِ وَأوجَبِها.
سجدۀ شکر از واجب‌ترين و ضروری‌ترين سنّت‌هاست.
The prostration of gratitude is from among the most indispensable and the most necessary of the meritorious practices observed by the Prophet.
بحار الأنوار، ج 53، ص 161
عبرت 
امام رضا (علیه السلام):
مَن اعتَبَرَ أبصَرَ وَ مَن أبصَرَ فَهِمَ، وَ مَن فَهِمَ عَلِمَ.
هر که عبرت گیرد، بینا شود و هر که بینا شود، می‌فهمد و هر که فهمیده شود، دانا گردد.
He who takes lesson becomes clear-sighted; he who is clear-sighted understands; and he who understands becomes wise.
میزان الحکمه، ح 22136
زیارت امام رضا (علیه السلام)
امام رضا (علیه السلام):
مَن زارَني عَلی بُعدِ دارِي، أتَیتُهُ یَومَ القیامَةِ في ثَلاثِ مَواطِنَ حَتّی أُخَلِّصُهُ مِن أهْوالِها: إذا تَطایَرَتِ الکُتُبُ یَمیناً وشِمالاً، وعِندَ الصِّراطِ، وعِندَ المیزانِ.
هر کس با وجود دوری سرایم به دیدار من آید، روز قیامت در سه جا به نزدش می‌روم تا او را از ترس و وحشت‌های آن‌ رها سازم: هنگامی که نامه‌های اعمال به راست و چپ پراکنده می‌گردد, بر پل صراط، و هنگام سنجش اعمال.
Whoever visits me in foreign lands, I will visit him in three times of the doomsday to preserve him from its dreads and fears: when the record of actions is delivered to the right and left hands, when passing Sirāt bridge, and when measuring deeds.
الخصال،‌ ج 1، ‌ص 168
رضایت از خدا
امام رضا (علیه‌ السلام):
مَن رَضِيَ مِنَ اللهِ عزَّ وَجلَّ بِالقَلیلِ مِنَ الرِّزقِ رَضِىَ اللهُ مِنهُ بِالقَلیلِ مِنَ العَمَلِ.
هر كـس به روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى خواهد بود.
He who is pleased with the little daily bread bestowed to him from Allah, Allah is satisfied with his tiny deeds.
بحار الانوار، ج 75،‌ ص 349

حج
پيامبر خدا (صلی الله علیه و‌آله):
الحَجُّ یَنْفِي الفَقرَ.
حج فقر و تهیدستی را از بین می‌برد.
Hajj spoils poverty and depauperation.
میزان الحکمة، ح 3275 

خوش‌اخلاقی
پیامبر اکرم (صلّی‌ ‌الله‌ عليه‌ وآله):
إنَّ العَبْدَ لَيُدْرِكُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ القَائِمِ.
بنده با خوش‌اخلاقی به مقام روزه‌گیر شب‌زنده‌دار می‌رسد.
Verily, a servant can gain the rank of one who both fasts during the day and keeps vigil at night, keeping up prayers, through his amiability.
بحار الأنوار، ج 71، ص 373
خوش‌ اَخلاقی
پیامبر اکرم (صلّی‌ ‌الله‌ عليه‌ وآله):
أكثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ أُمَّتِي الْجَنَّةَ تَقْوَی اللهِ وَحُسْنُ الْخُلقِ.
بیشترین چیزی که امّت من به واسطه آن وارد بهشت می‌شوند تقوای الهی و خوش‌اخلاقی است.
The things through which my ’Ummah can enjoy Heaven most of all are piety and good temper.
کافی، ج 2، ص100

آموختن دانش
پیامبر اکرم (صلّی‌ ‌الله‌ عليه‌ وآله):
ما مِن مُتَعَلِّمٍ یَختَلِفُ إلی بابِ العالِمِ إلّا کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ قَدَمٍ عِبادَةَ سَنَةٍ.
هیچ دانش آموزی نیست که به در خانۀ دانشمندی آمد و شد کند, مگر این که خداوند برای هر گامی که برمی دارد عبادت یک سال را برایش رقم زند.
There is no learner who comes and goes to a scholar’s house unless Allah awards him one year pray for every step he takes (to there).
میزان الحکمه، ح 13841
عوامل برکت
امام باقر (علیه السلام):
مَن صَدَقَ لِسانُهُ زَکا عَمَلُهُ، و مَن حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زِیدَ في رِزقِهِ، و مَن حَسُنَ بِرُّهُ بأهلِ بَیتهِ مُدَّ لَهُ في عُمرِهِ.
هر کس زبانش راست گوید عملش پاکیزه گردد، و هر کس نیتش خیر باشد روزی‌اش زیاد گردد، و هر که با خانوادۀ خود خوش‌رفتاری کند، عمرش طولانی شود.
He whose tongue tells the truth, his actions will be purified; he whose intention is good, his daily bread will increase; and he who is good-tempered with his family, his lifetime prolongs.
بحار الأنوار،‌ ج 68، ص 8
بدگمانی به خدا
امام علی (عليه ‌السلام):
إنَّ البُخْلَ وَالجُبْنَ وَالحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّی يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ.
بخل، ترس و آز سرشتهايى جداگانه است كه فراهم‌آورندۀ آنها بدگمانى به خداست.
Even though miserliness, cowardice and greed are different qualities, yet they are all caused by suspecting Allah
نهج البلاغه، نامۀ 53
نیازمندی‌های مؤمن
امام جواد (عليه ‌السلام):
المُؤْمِنُ یَحْتاجُ إلیَ ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٌ مِنَ اللهِ، وَواعِظٌ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٌ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.
مؤمن نیازمند سه ويژگی است: توفیقی الهی، واعظی درونی و پذیرش از نصیحت‌گران.
A Muslim believer needs to have these three virtues: success granted by Allah, an internal admonisher, and the spirit of listening to one who advises him.
منتهی الآمال، ج 2، ص 554
تشویق به ازدواج 
رسول خدا (صلی الله علیه و‌آله):
مَنْ سَرَّهُ أنْ‌ یَلْقَی اللهَ طاهِراً مُطَهَّراً فَلْیَلْقَهُ بِزَوْجَةٍ. 
هر كه دوست دارد كه پاک و پاكيزه خدا را ديدار كند، همسردار به ديدار خدا برود.
He who wishes to be cleaned and purified when he meets Allah should marry and have a spouse.
من لایحضره الفقیه: 3 / 385
کیفیت 
امام على (علیه السلام):
لا تَطْلُبْ سُرعَةَ العَمَلِ و اطْلُبْ تَجوِیدَهُ؛ فإنَّ الناسَ لا یَسألُونَ: في کَم فَرَغَ مِنَ العَمَلِ، إنّما یَسألُونَ عَنْ جَوْدَةِ صَنعَتِهِ.
در پی سرعت عمل مباش، بلکه به دنبال خوب انجام دادن آن باش، زیرا مردم نمی پرسند در چه مدت کار را به سرانجام رساند، بلکه از کیفیت انجام آن می پرسند.
Don’t regard the action’s speed but follow the good performance of a task, for people don’t ask how long it does take but rather they ask about its quality.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 20، ص267

میهمانان خدا
امام على (علیه السلام):
الحاجُّ والمُعتَمِرُ وَفْدُ اللهِ، ویَحْبُوهُ بِالمَغْفِرَةِ.
حج‌گزار و عمره‌گزار میهمان خدا هستند و خداوند به آنان آمرزش هدیه می‌کند.
Those who perform Hajj and 'Umrah are the Allah's guests and, therefore, He will reward them by forgiving their sins.
میزان الحکمه، ح3260
بیماری مؤمن
پيامبر خدا (صلی الله علیه و‌آله):
أنِینُ المُؤمِنِ المَریضِ تَسبِیحٌ، و صِیاحُهُ تَهلِیلٌ، و نَومُهُ عَلَی الفِراشِ عِبادَةٌ، 
نالۀ مؤمن بیمار، تسبیح خداست و فریادش، ذکر لا اله الا الله و خوابیدنش در بستر، عبادت است.
The groan of a sick believer is God’s praise, his shout is the mention of La ilaha illa Allah and his resting in the bed is prayer.
بحار الأنوار، ج 77، ح 57
 
دوست و دشمن
امام باقر (علیه السلام):
مَنْ کَانَ لِلّهِ مُطیعَاً فَهُوَ لَنا وَلِيٌّ وَمَنْ کانَ لِلّهِ عاصیاً فَهُوَ لَنا عَدُوٌّ.
فرمان‌بردارِ خداوند دوست ما است و نافرمان او دشمن ما.
He who obeys Allah is a lover of us, and the one who disobeys Him then he is an enemy for us (Ahlul-Bayt).
کافی, ج 2, ص 75

 
صیانت از کتاب 
امام صادق (عليه‌ السلام):
اِحْتَفِظُوا بِكُتُبِكُم فَإنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتاجُونَ إلَيْها.
از کتاب‌های خود محافظت کنید، زیرا روزی به آنها نیاز خواهید داشت.
Safeguard your writings and books, for the occasion will soon arise when you will be in need of them.
كافی، ج 2، ص 152

عید قربان
پیامبر اکرم (صلى الله عليه وآله):
أيُّها النّاسُ هَذا يَومُ الْعَجِّ وإنَّ الْعَجَّ الدُّعاءُ فِيهِ، فَعَجُّوا إلَى اللهِ تَعالَى.
ای مردم، امروز روز ناله زدن است و ناله، دعا کردن در این روز است، پس به سوی خدای متعال شیون کنید.
O people, today is the day of moaning and moaning entails in praying; therefore groan towards God (in this day).
كتاب نوادر، ص 198

نماز واجب
پيامبر(صلّی ‌الله‌ علیه ‌و‌آله):
وَصَلَاةُ فَریضَة تَعْدِلُ عِنْدَ اللهِ ألْفَ حِجَّةٍ وَألْفَ عُمرَةٍ مَبْرُوراتٍ مُتَقَبَّلاتٍ.
یک نماز واجب در نزد خداوند هم‌ارز است با هزار حج و هزار عمرۀ صحیح و مقبول.
An obligatory prayer, with Allah, is equivalent to making one thousand Hajj pilgrimages and one thousand ‘Umrah performances (voluntary pilgrimages to the Ka‘ba) which are right and accepted.
بحار الأنوار، ج 66، ص 406
 
نورانيت حج‌
امام صادق (عليه ‌السلام):
الحَاجُّ لا يَزالُ عَلَيْهِ نُورُ الحَجِّ، مَا لَمْ يُلِمَّ بِالذَّنبِ.
حج‌گزار تا خود را به گناهی نيالوده‌ است، نورانيت حج با اوست.
The light of Hajji will be with the pilgrim of the Ka‘ba until he has not committed a sin.
كافی، ج 4، ص 255
مشیت الهی
امام صادق (علیه‌ السلام):
ما مِنْ قَبْضٍ وَلا بَسْطٍ إلّا وَللّهِ فِیهِ مَشِیَّةٌ وَقَضاءٌ وَابْتِلاءٌ.
هیچ تنگنا و گشایشی نیست، مگر آنکه مشیت و قضا و امتحان الهی در آن نهفته است.
Behind all ups and downs of life, there exist the Divine Decree, Will and Trial.
کافی، ج 1، ص 152، ح 2
حکمت مستجاب نشدن دعا
امام على (علیه السلام):
رُبَّما سَألْتَ الشَّيءَ فَلَمْ تُعْطَهُ وَاُعْطِیتَ خَیْراً مِنْهُ. 
گاه چيزى را [از خدا] می‌خواهى اما به تو داده نمى‌شود، و بهتر از آن به تو داده می‌شود.
It may happen that you ask (Allah) for something and He does not give it to you in order to endow you with (something) of better quality (later).
غرر الحکم، ص 185
همراه حق
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه ‌و‌آله):
الحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وعَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ لا یَفْتَرِقانِ حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ.
حقّ با علی و علی با حقّ است؛ این دو از هم جدا نمی‌شوند تا (در روز قیامت) در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.
Ali is in the right, and right is with Ali; they will not separate from each other until they appear before me beside the
Pond of Abundance (Kawthar).
الخصال، ج 2، ص 559 
 
برترین عید
پیامبر اکرم (صلّی‌ الله ‌‌عليه‌‌ و‌آله):
يَوْمُ غَديرِِ خُمٍّ أفْضَلُ أعْيادِ أمَّتي.
روز غدير خم برترین عید امّت من است.
The day of Ghadīr-i Khum is the best feast of my community (‘Ummah).
بحار الأنوار، ج 97، ص 110‌.
 
جانشین پیامبر
پيامبر خدا (صلی الله علیه و‌آله) در حالي كه به علی (علیه السلام) اشاره مي كرد:
إنّ هذا أخي و وَصیّي و خَلیفَتي فیکُم، فاسمَعوا لَه و أطِیعوا.
همانا این (علی)، برادر و وصی و جانشین من در میان شماست، فرمانش را بشنوید و اطاعتش کنید.
This (Ali) is my brother, heir, and successor among you. Listen his orders and obey him.
کنزالعمال، ح 36419

روز جمعه
امام رضا (علیه السلام):
غُسلُ يَومِ الجُمُعَةِ سُنَّةٌ. ‏ 
غسل روز جمعه سنّت است. ‏
Ghusl (ritual shower) of Friday is of my sunnah.
وسائل الشيعه، ج 3، ص 305
ضرورت‌های جامعه
امام صادق (علیه السلام):
ثَلاثَةُ أشيٰاءَ يَحتٰاجُ النّٰاسُ إلَيهٰا: الأمنُ وَ العَدلُ وَ الخِصبُ.
سه چیز است که مردم به آنها نیاز دارند: امنیت، عدالت و رفاه.
People are in need of three things: security, justice, and welfare.
تحف‌العقول، ص320
عِلم آموزی
پیامبر اکرم (صلّی‌ الله‌ عليه‌ وآله):
مَن تَعَلََّمَ باباً مِنَ العِلمِ عَمَّن یَثِقُ بِهِ کانَ أفضَلَ مِن أن یُصَلِّيَ ألفَ رَکعَةٍ.
هر کس بابی از علم را از فرد مورد اعتمادش بیاموزد، برتر از آن است که هزار رکعت نماز بگزارد.
If someone learns a gate of knowledge from a person to whom he trusts, it is better than one thousand rak'a performed by him.
وسائل الشیعه، ج 27، ص 27
شیعه واقعی
امام صادق (علیه‌ السلام):
شيعَتُنا الّذينَ إذا خَلَوْا ذَكَرُوا اللهَ كَثيراً.
شیعیان ما آنانند که در خلوت خود خداوند را بسیار یاد می‌کنند.
Our true followers are those who, when they are alone, remember Allah very frequently.
بحار الأنوار، ج 93، ص 162
برترین صدقه
امام كاظم (علیه السلام):
عَوْنُكَ لِلضَّعِیفِ مِنْ أفْضَلِ الصَّدَقَةِ.
یاری تو به ناتوان، از بهترین صدقه است.
Your assistance of the weak is one of the best forms of charity.
تحف العقول، ص 414
كشتۀ اشک‌ها 
امام حسين (عليه‌ السلام):
أنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ, لا يَذكُرُنِي مُؤمِنٌ إلَّا اسْتَعبَرَ.
من کشتۀ اشکم و هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌‌کند مگر آن‌که اشک‌هایش جاری می‌شود.
I am the murdered of tears, so whenever a believer mentions me, he sheds tears.
أمالی الصدوق، ص 137 
دانه‌های تسبیح غم
امام صادق (عليه‌ السلام):
نَفَسُ المَهمُومِ لَنا المُغتَمِّ لِظُلمِنا تَسبِیحٌ،‌ وهَمُّهُ لِأمرِنا عِبادَةٌ.
کسی که برای ما اندوهگین، و به خاطر ستمی که بر ما رفته غمگین باشد، نفس کشیدنش تسبیح است و غمخواری‌اش برای امور ما عبادت است.
The breath of someone who is grieved for oppressions occurred on us is as praise and his sympathy with us is as worship.
کافی، ج 2،‌ ص 226

عشق حسینی
پیامبر اکرم (صلی ‌الله ‌عليه ‌وآله):
حُسَیْنٌ مِنّي وَأنا مِن حُسَیْنٍ، أحَبَّ اللهُ مَنْ أحَبَّ حُسَیْناً.
حسین از من و من از حسینم. خدا دوست بدارد آن‌که حسین را دوست می‌دارد.
Hussain is from me and I am from Hussain; Allah loves those who love Hussain.
سنن ترمذي، ج 5، ص 324

 
مقام حضرت عباس
امام سجاد (عليه‌ السلام):
إنّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللهِ تَبارَكَ وَتَعالَی لَمَنزِلَةً، یَغْبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یَوْمَ القِیامَةِ.
عباس نزد خداوند منزلتی دارد که روز قیامت همۀ شهیدان به آن رشک می‌برند.
On Judgment Day, Abbās has such a degree in the sight of Allah that all martyrs will envy him.
خصائص، ج 1، ص 68
مرگ سرخ یا زندگی ننگین؟
امام حسين (عليه‌ السلام):
أمّا واللهِ لا أُجِیبُهُم إلی شَيءٍ مِمّا یُریدُونَ حتّی ألقَی اللهَ تَعالی وأنَا مُخَضَّبٌ بِدَمي.
هان! به خدا سوگند به ذرّه‌ای از خواسته‌های آنان پاسخ مثبت نخواهم داد، تا در حالی‌که به خون خویش رنگین شده باشم به دیدار خداوند متعال نایل آیم.
Behold! I swear by Allah that I will not accept anything of their wills so long as I visit Allah, the Almighty, while my beard is colored by my blood.
بحار الأنوار، ج 45، ص 12
اهمیت راه
امام صادق (علیه‌ السلام):
مَنْ أضَرَّ بِشَيْءٍ مِنْ طَريقِ المُسْلِمينَ فَهُوَ لَه ضامِنٌ.
هر کس به راه عبور مسلمانان آسیبی برساند ضامن آن خواهد بود.
He who damages a part of a road of Muslims is liable for the damage.
كافی، ج ۷
دل و دنیا
امام علی (عليه ‌السلام):
أخرِجُوا مِنَ الدُّنیا قُلُوبَکُم قَبلَ أن تَخرُجَ مِنها أبدانُکُم، فَفِیهَا أختُبِرتُم ولِغَیرِها خُلِقتُم.
پيش از آنکه بدن‌های شما از دنيا خارج گردد، دلهايتان را از آن خارج کنيد؛ چرا که در آن امتحان می‌شوید و برای غیر آن آفریده شده‌اید.
Bring out your hearts from this world before your bodies fly from it, for you are examined in it and have been created for except it.
بحار الأنوار، ج 75، ص 67
فریب خورده
امام صادق (عليه‌ السلام):
اِذا رأَیتمُ العَبدَ مُتَفَقِّداً لِذُنوبِ النّاسِ ناسیاً لِذنُوبه، فَاعْلَمُوا اَنَّهُ مُكِرَ بهِ.
هرگاه دیدید كه بنده‌ای گناهان مردمان را جستجو می‌كند و گناهان خویش را فراموش كرده است بدانید كه او دچار مکر شده است.
Whenever you observe a servant searching for people's sins and forgetting his owns, indeed he gets in imposture.
بحار الأنوار، ‌ج 72،‌ ص 215
نماز شب
پیامبر اکرم (صلّی ‌الله ‌عليه ‌وآله):
رَکْعَتانِ فِي جَوْفِ اللَّیْلِ أحَبُّ إلَيَّ مِنَ الدُّنْیا وَما فِیهَا.
دو رکعت نماز در دل شب نزد من محبوب‌تر است از دنیا و آنچه در آن است.
Two Rak‘ats of prayer performed in the middle of the night are dearer to me than the entire world and every thing in it.
علل الشرائع، ص 138
زياده‌خواهی
امام صادق (عليه ‌السلام):
لَو أنَّ لِإبنِ آدَمَ وادِيَيْنِ يَسِيلانِ ذَهَباً وَفِضَّةً لَابْتَغَي إلَيْهِما ثالِثاً.
اگر فرزند آدم دو دشت سرشار از طلا و نقره داشته باشد، بدون شک به دنبال سومی خواهد گشت.
If the children of Adam possessed two vast lands full of gold and silver, they would still wish to search for a third one.
من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 418
آخرین نماز
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله):
إذا صَلَّيْتَ صَلاةً فَصَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعٍ.
هرگاه نماز می‌گزاری آن‌گونه باش که گویی آخرین نماز توست.
Perform your prayer as if it were your last prayer.
بحار الأنوار، ج 69، ص 408 
نماز اول وقت
امام صادق (عليه‌ السلام):
إمتَحِنُوا شِیعَتَنا عِندَ مَواقِیتِ الصَّلاةِ: کَیفَ مُحافَظَتُهُم عَلَیها.
شیعیان ما را در زمان‌های نماز بیازمایید ( و ببینید) چگونه بر آن مواظبت می‌کنند.
Assay our real Shī'a in their prayers and see how they care of them.
وسائل الشیعه، ج 4، ص 114 
کفارۀ گناهان
پیامبر اکرم (صلّی‌ الله‌ عليه‌ وآله):
ما أصابَ المُؤمِنَ مِن نَصَبٍ ولا وَصَبٍ ولا حُزنٍ حتَّی الهَمّ یُهمُّهُ إلّا کَفََّرَ اللهُ بِهِ عَنهُ سَیِّئاتِه.
مؤمن را هیچ رنج و بیماری و اندوهی و حتی نگرانی‌ای نرسد مگر آنکه خداوند بدان وسیله گناهان او را بپوشاند.
Every pain, disease, sorrow, and even anxiety which are descended to a believer are a means through which Allah will forgive his sins.
تحف العقول، ص 38
مکارم اخلاق
امام علی (عليه ‌السلام):
َو کُنّا لا نَرجُو جَنَّةً ولا نَخشَی ناراً ولا ثَواباً ولا عِقاباً لَکانَ یَنبَغِي لَنا أن نُطالِبَ بِمَکارِمِ الأخلاقِ؛ فإنَّها ممّا تَدُلُّ علی سَبیلِ النَّجاحِ.
حتّی اگر امید بهشت و ترس از آتش و انتظار ثواب و عقاب هم نداشتیم، باز شایسته بود به دنبال بزرگواری‌های اخلاقی باشیم؛ زیرا این مکارم از چیزهایی است که راه موفقیت را نشان می‌دهد.
Even if we do not have hope of Paradise, fear of Fire, and waiting for reward or punishment, it is proper to follow the moral characters, for these are of things that show the way of success.
مستدرك الوسائل، ج 11، ص 193
دانش‌اندوزی
امام علی (علیه‌ السلام):
أیُّهَا النّاسُ اعلَمُوا أنَّ كَمالَ الدّينِ طَلَبُ العِلْمِ وَالعَمَلُ بِهِ، ألا وَإنَّ طَلَبَ العِلْمِ أوجَبُ عَلَيْكُم مِنْ طَلَبِ المالِ.
ای مردم بدانید که کمال دین، کسب دانش و عمل به آن است و آگاه باشید که دانش‌اندوزی از مال‌اندوزی بر شما واجب‌تر است.
Surely, the completion of one’s faith lies in seeking knowledge and putting it into practice, and know that seeking knowledge is more necessary for you than amassing wealth.
كافی، ج 1، ص 30

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
احادیث به انگلیسی

 

اصل و پایه عقل پس از ایمان به خداوند متعال، مهرورزی و محبت کردن با مردم است.

امام صادق (ع)

 

After faith in God, the principle and basis of wisdom are kindness and sympathy on people.

Imam Sadegh (peace be upon him)


••••••••••••••••••••••••••••••


برترین صدقات اصلاح میان مردم است.

پیامبر اکرم (ص)

 

Reconciliation between people is the best alms.

Holy prophet (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••


بهترین ثروت آن است که آبرو بدان نگهداری و حفظ شود.

امام علی (ع)

 

The best wealth is what protects the honor.

Imam Ali (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••


بهترین کارها سه چیز است: تواضع به هنگام دولت، عفو به هنگام قدرت و بخشش بدون منت.

پیامبر اکرم (ص)

 

The best acts are three: humility on wealth time, forgiveness on power time and generosity without obligation.

Holy prophet (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••

 

هیچ کس از مشورت بدبخت نشد و از خودرأیی خوشبخت نشد.

پیامبر اکرم (ص)

 

No one became miserable on consultation and no one became prosperous on self-consultation.

Holy prophet (peace be upon him)

 

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
احادیث به انگلیسی

 

اصل و پایه عقل پس از ایمان به خداوند متعال، مهرورزی و محبت کردن با مردم است.

امام صادق (ع)

 

After faith in God, the principle and basis of wisdom are kindness and sympathy on people.

Imam Sadegh (peace be upon him)


••••••••••••••••••••••••••••••


برترین صدقات اصلاح میان مردم است.

پیامبر اکرم (ص)

 

Reconciliation between people is the best alms.

Holy prophet (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••


بهترین ثروت آن است که آبرو بدان نگهداری و حفظ شود.

امام علی (ع)

 

The best wealth is what protects the honor.

Imam Ali (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••


بهترین کارها سه چیز است: تواضع به هنگام دولت، عفو به هنگام قدرت و بخشش بدون منت.

پیامبر اکرم (ص)

 

The best acts are three: humility on wealth time, forgiveness on power time and generosity without obligation.

Holy prophet (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••

 

هیچ کس از مشورت بدبخت نشد و از خودرأیی خوشبخت نشد.

پیامبر اکرم (ص)

 

No one became miserable on consultation and no one became prosperous on self-consultation.

Holy prophet (peace be upon him)

 

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
احادیث به انگلیسی

 

اصل و پایه عقل پس از ایمان به خداوند متعال، مهرورزی و محبت کردن با مردم است.

امام صادق (ع)

 

After faith in God, the principle and basis of wisdom are kindness and sympathy on people.

Imam Sadegh (peace be upon him)


••••••••••••••••••••••••••••••


برترین صدقات اصلاح میان مردم است.

پیامبر اکرم (ص)

 

Reconciliation between people is the best alms.

Holy prophet (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••


بهترین ثروت آن است که آبرو بدان نگهداری و حفظ شود.

امام علی (ع)

 

The best wealth is what protects the honor.

Imam Ali (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••


بهترین کارها سه چیز است: تواضع به هنگام دولت، عفو به هنگام قدرت و بخشش بدون منت.

پیامبر اکرم (ص)

 

The best acts are three: humility on wealth time, forgiveness on power time and generosity without obligation.

Holy prophet (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••

 

هیچ کس از مشورت بدبخت نشد و از خودرأیی خوشبخت نشد.

پیامبر اکرم (ص)

 

No one became miserable on consultation and no one became prosperous on self-consultation.

Holy prophet (peace be upon him)

 

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
احادیث به انگلیسی

 

اصل و پایه عقل پس از ایمان به خداوند متعال، مهرورزی و محبت کردن با مردم است.

امام صادق (ع)

 

After faith in God, the principle and basis of wisdom are kindness and sympathy on people.

Imam Sadegh (peace be upon him)


••••••••••••••••••••••••••••••


برترین صدقات اصلاح میان مردم است.

پیامبر اکرم (ص)

 

Reconciliation between people is the best alms.

Holy prophet (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••


بهترین ثروت آن است که آبرو بدان نگهداری و حفظ شود.

امام علی (ع)

 

The best wealth is what protects the honor.

Imam Ali (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••


بهترین کارها سه چیز است: تواضع به هنگام دولت، عفو به هنگام قدرت و بخشش بدون منت.

پیامبر اکرم (ص)

 

The best acts are three: humility on wealth time, forgiveness on power time and generosity without obligation.

Holy prophet (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••

 

هیچ کس از مشورت بدبخت نشد و از خودرأیی خوشبخت نشد.

پیامبر اکرم (ص)

 

No one became miserable on consultation and no one became prosperous on self-consultation.

Holy prophet (peace be upon him)

 

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
احادیث به انگلیسی

 

اصل و پایه عقل پس از ایمان به خداوند متعال، مهرورزی و محبت کردن با مردم است.

امام صادق (ع)

 

After faith in God, the principle and basis of wisdom are kindness and sympathy on people.

Imam Sadegh (peace be upon him)


••••••••••••••••••••••••••••••


برترین صدقات اصلاح میان مردم است.

پیامبر اکرم (ص)

 

Reconciliation between people is the best alms.

Holy prophet (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••


بهترین ثروت آن است که آبرو بدان نگهداری و حفظ شود.

امام علی (ع)

 

The best wealth is what protects the honor.

Imam Ali (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••


بهترین کارها سه چیز است: تواضع به هنگام دولت، عفو به هنگام قدرت و بخشش بدون منت.

پیامبر اکرم (ص)

 

The best acts are three: humility on wealth time, forgiveness on power time and generosity without obligation.

Holy prophet (peace be upon him)

 

••••••••••••••••••••••••••••••

 

هیچ کس از مشورت بدبخت نشد و از خودرأیی خوشبخت نشد.

پیامبر اکرم (ص)

 

No one became miserable on consultation and no one became prosperous on self-consultation.

Holy prophet (peace be upon him)

 

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
english jokes

Future plans of childrens:
Teacher asks children, what do u wish 2 do in future?
Adnan: I want 2 b a pilot.
Wakeel: I want 2 b a doctor.
Bina: I want 2 b a good mother.
Shariq : I want 2 help Bina.


شغل آینده بچه ها:
معلم از دانش آموزان پرسید که می خواهید در آینده چکاره شوید؟
ادنان : من می خواهم خلبان بشم.
واکیل : من میخوام دکتر بشم.
بینا : من می خوام مادری خوب بشم.
شریک : من میخوام به بینا کمک کنم.
 An Aeroplane asks a Rocket

An Aeroplane asks a Rocket
How is that you can fly so fast?
The Rocket replies you will know the pain
when they put fire at your back!

سوال هواپیما از موشک :
یه هواپیما از یه موشک می پرسه که :
چطوری می تونی این قدر سریع پرواز کنی؟
موشک جواب میده : اگه تو  پشتت آتیش میزاشتن میدونستی که چقدر درد داره....

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
Ticket please

 

Ticket Please

Three engineers and three accountants are traveling by train to a conference. At the station, the three accountants each buy tickets and watch as the three engineers buy only a single ticket. “How are three people going to travel on only one ticket?” asks an accountant. “Watch and you’ll see,” answers an engineer. They all board the train. The accountants take their respective seats but all Three engineers cram into a restroom and close the door behind them. Shortly after the train has departed, the conductor comes around collecting tickets. He knocks on the restroom door and says, “Ticket, please.” The door opens just a crack and a single arm emerges with a ticket in hand. The conductor takes it and moves on. The accountants see this and agree it is quite a clever idea. So after the conference, the accountants decide to copy the engineers on the return trip and save some money. When they get to the station, they buy a single ticket for the return trip. To their astonishment, the engineers buy no tickets at all. “How are you going to travel without a ticket?” says one perplexed accountant. “Watch and you’ll see,” answers an engineer. When they board the train the three accountants cram into a restroom and the three engineers cram into another one nearby. The train departs. Shortly afterward, one of the engineers leaves his restroom and walks over to the restroom where the accountants are hiding. He knocks on the door and says, “Ticket please.”

بلیط لطفا!!!

سه مهندس و سه حسابدار برای شرکت در یک کنفرانس با قطار به سفر می روند. در ایستگاه، حسابدارها می بینند که آن سه مهندس، فقط یک بلیت می خرند. یکی از حسابدارها می پرسد: «چگونه شما سه نفر می خواهید با یک بلیت مسافرت کنید؟» یکی از مهندس ها پاسخ می دهد: «ببین و تماشا کن!» همگی سوار قطار می شوند. حسابدارها در صندلی خودشان می نشینند، اما هر سه مهندس در یکی از دستشویی ها می چپند و درب را پشت سرشان می بندند. اندکی پس از حرکت قطار، رئیس قطار در حال جمع آوری بلیت ها پیدایش می شود. او درب دستشویی را می زند و می گوید: «بلیت، لطفا.» درب فقط اندکی باز می شود و یک دست که بلیت را نگاه داشته از شکاف در خارج می شود. رئیس قطار بلیت را می گیرد و می رود. حسابدارها این اتفاق را می بینند و قبول می کنند که ایده خیلی زیرکانه ای است. به همین خاطر بعد از کنفرانس، حسابدارها تصمیم می گیرند که در مسیر برگشت از کار مهندس ها تقلید کنند و پول خود را صرفه جویی نمایند. آن ها وقتی به ایستگاه می رسند، فقط یک بلیت برای مسیر بازگشت می خرند. اما در کمال تعجب می بینند که مهندس ها اصلا بلیتی نمی خرند. یکی از حسابدارهای بهت زده می گوید: «چگونه می خواهید بدون بلیت مسافرت کنید؟» یکی از مهندس ها پاسخ می دهد: «ببین و تماشا کن!» وقتی سوار قطار می شوند، سه حسابداردر یکی از دستشویی ها و سه مهندس در یکی دیگر از دستشویی های همان نزدیکی می چپند. قطار حرکت می کند. اندکی بعد یکی از مهندس ها از دستشویی خارج می شود و به سمت دستشویی ای که حسابدارها در آن پنهان شده بودند می رود. درب را می زند و می گوید: «بلیت لطفا.» 

 

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 

 

لطفا نظر دهید

 

 


ادامه مطلب

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
( بزرگترین معجزه ) Biggest miracle

( بزرگترین معجزه ) Biggest miracle

 

 


ادامه مطلب

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
اس ام اس های عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

 

I love my EYES when u look into them
I love my NAME when u say it
I love my HEART when u love it
I love my LIFE when u are in it

چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،

اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،

قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،

زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی . . .

.

.

.

The words are easy when the language is LOVE

See !

I love the y

i love the o

i love the u

put them together

وقتی زبانمون زبان عشق باشه کلمات خیلی ساده میشن!

نگاه کن؛

من Y رو دوست دارم

من O رو دوست دارم

من U رو دوست دارم!

حالا اینارو بزار کنار هم . . .


ادامه مطلب

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,

|
 
ضرب المثل های انگلیسی

 

First come ,first served                                   آسيا به نوبت

 Even homer sometimes nods                        انسان جايز الخطا ست

Every cloud has a  silver lining                 در نو ميدي بسي اميد است

Every dog is a lion at home                       سگ در خانه ي خود شير ي است

Every man for himself                     هر كه به فكر خويش است كوسه به فكر ريش است

Exchange is no robbery                             هر چه عوض دارد گله ندارد

The eyes are the window of the soul     چشمش را ببين دلش را بخوان

Far from eye  ,far from heart                        هر كه از ديده رود از دل برود

Do as most men do , than  most men  will   speak well of you               

خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو

-Do not cast your pearls before swine        پول علف خرس نيست

      Do not ride the high horse                    پيا ده شو با هم برويم

 Do  not make a rod for your own  back   آتش بدست خويش بر ريش خويش زد 

not make a rod for your own  back           آتش بدست خويش بر ريش خويش زد

Dog  does  not eat dog                                   كارد دسته ي خود را نبرد

Early to bed and early to rise ,make a man healthy ,wealthy ,and wise        سحر خيز باش تا كامروا باشي

Easy come , easy go       باد آورده را باد می برد

Envy  never enriched any man                      حسود هرگز نيا سود

سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:,

|
 
چند اطلاح محاوره ای

چند اصطلاح محاوره ای

IN THE NAME OF GOD

Don't dare do that again!...دیگه نبینم از این غلط ها بکنی!

Ok, now give!   …………….………….…………خوب بنال ببینم!

I'll teach you!   ……….….………..…….حالا بهت نشون میدم!

Quite a party!   …………………….…………عجب مهمانی ای!

It was heaven!  …..…….…………….……………….محشر بود!

There is a dear!  …………….……..………..….…..قربونت برم!

Mind how you go!  …….…….......………مواظب خودت باش!

My foot!  ………..………….…چه مزخرفاتی! ، چه جفنگیاتی!

It's a matter of sink or swim!  ….مسئله ی مرگ و زندگی است!

Be quick about it!  …………….………..…………….لفتش نده!

Sugar!  …………………………….…………………....گندش بزنن!

Hang him!  …………..…………….…………………….گور پدرش!

Don't pick on me!  ………………….…………………….گیر نده!

Like fun!  …………….……………! تو گفتی و من هم باور کردم

سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:,

|
 
اتوبان دولاینه یا چهار لاینه

به نام خدا

اتوبان دولاینه می خوای یا چهار لاینه؟؟!!! 

 

they a man was walking along the beach and found a bottle  one

He looked around and didn’t see anyone , so he opened it. A genie appeared and thanked the man for letting him out . the genie said : “ For your kindness I will grant you a wish , but only one.

The man tough for a minute and said  : “ I have always wanted to visit Hawaii but have never been able to because I’m afraid of flying and ships make me seasick. So I wish for a road to be built from here to Hawaii . “

The genie thought for a minute and said  : “ No I don’t think I can do that . that is just too much to ask.

The man tough for a minute and then told the genie : “ Well , there is one other thing that I have always wanted . I would like to be able to understand my girlfriend. What makes her laugh and cry. Why is she temperamental ; why is she so difficult to get along with? Basically ; what makes her tick ?

The genie considered for a few minutes and said : “ So , do you want two lanes or four?

مردی در حالی که در ساحل دریا راه می رفت یه بطری پیدا می کنه. به اطرافش نگاه می کنه می بینه کسی نیست در بطری رو باز می کنه می بینه غول چراغ از توی بطری در میاد. غول چراغ به مرده میگه : برای این کاری که کردی من آرزوتو برآورده میکنم ولی فقط یه آرزوتو برآورده می کنم.
مرد یه کمی فکر می کنه بعد میگه: " من خیلی دوست دارم به هاوایی بروم اما نمی تونم برم چون از هواپیما می ترسم و مسافرت با کشتی هم باعث دریازدگیم میشه. بنابراین من آرزو می کنم یه اتوبانی رو از این جا تا هاوایی بزنی!!

غول چراغ کمی فکر میکنه بعد میگه : " نه ! من فکر نمی کنم این کارو بتونم انجام بدم. این درخواست خیلی بزرگیه.

یارو یه کم فکر می کنه بعد به غوله میگه : " خوب ، یه آرزوی دیگه ای هم دارم که خیلی دوست دارم برآروده بشه. می خوام به من توانایی درک زن ها رو به من بدی که چه چیزی اونو می گریونه یا می خندونه ، در باره خلق و خوش بیشتر بدونم ، و چرا فهمیدن این چیزا خیلی سخته؟؟

غول چراغ چند دقیقه ای فکر میکنه بعد میگه : خوب میخوای اتوبان دو لاینه باشه یا چهار لاینه؟؟؟

سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:,

|
 
چند اصطلاح مهم انگلیسی

Let me just break it to you

اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم

Let’s break the ice

اجازه بدهيد رو در بايستي را كنار بگذاريم

Let’s get straight to the point

اجازه بدهيد مستقيم برويم سر اصل مطلب

Let me call a spade a spade

اجازه بدهيد كه ساده و بي‌پرده صحبت كنم

Let’s get to the point straight away

اجازه بدهيد مستقيم برويم سر اصل مطلب

Let me tell it direct and forward

اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم

Let me tell it straight up

اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم

Let me tell it straight forward

اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم

Let me get straight to it

اجازه بدهيد بدون مقدمه بروم سر اصل مطلب

He is quick to answer

او جواب را آماده دارد

He is really present-minded

او واقعا حضور ذهن خوبي دارد

He is very quick witted

او خيلي بامزه و حاضرجواب است

That was a clear-cut answer

آن يك جواب شسته رفته بود

I mean business

دارم خيلي جدي ميگم

Now for real truth

الان جدي جدي

He put it right on him

نه گذاشت و نه برداشت خيلي رك بهش گفت

Get serious whit me

با من جدي باش

I asked you a very somber question

من از تو يك سوال خيلي جدي پرسيدم

That’s beyond a joke

شوخي نمي‌كنم

دو شنبه 30 دی 1392برچسب:,

|
 
Jokes in English

 

Jokes in English

A man with a gun came in a bank and asked for mone

مردی با اسلحه وارد یك بانك شد و تقاضای پول كرد

Once he is given the money, he turns to a customer and asks, 'Did you see me rob this bank?'

 

وقتی پولهارا دریافت كرد رو به یكی از مشتریان بانك كرد و پرسید : آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟

The man replied, 'Yes sir, I did.'

مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم


The robber then shot him in the temple , killing him instantly.

 

سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا كشت


He then turned to a couple standing next to him and asked the man, 'Did you see me rob this bank?'

 

او مجددا رو به زوجی كرد كه نزدیك او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟


 The man replied, 'No sir, I didn't, but my wife did!'

 

مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید


Moral - When Opportunity knocks.... MAKE USE OF IT!

 

نكته اخلاقی: وقتی شانس در خونه شما را میزند .... از آن استفاده كنید

دو شنبه 30 دی 1392برچسب:,

|
 
آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی همراه با عکس

آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی همراه با عکس(1)

آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی همراه با عکس(1)

آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی همراه با عکس(1)

آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی همراه با عکس(1)

آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی همراه با عکس(1)

آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی همراه با عکس(1)

آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی همراه با عکس(1)

آموزش اصطلاحات بامزه و کاربردی زبان انگلیسی همراه با عکس(1)

 

دو شنبه 30 دی 1392برچسب:,

|
 
سوره ناس

سوره ناس

 

بسم ا... الرحمن الرحیم

In the name of Allah,the Beneficent,the Merciful

قل اعوذ برب الناس

Say:[o; messenger] I take refuge in the Creator of mankind

ملک الناس

The king of mankind

اله الناس

The God of mankind

من شر الوسواس الخناس

From the evils of the temptation of Satan

الذی یوسوس فی صدور الناس

The one who whispers into the heart of the people

من الجنة و الناس  

Whether he be from among the Jinns or among the mankind

دو شنبه 30 دی 1392برچسب:,

|
 
متن اهنگ سامی یوسف

متن اهنگ سامی یوسف



http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2012/11/sami1.jpg


Dryer Land
«زمینِ خشک کننده»

Just a little time
...فقط مدت کمی مانده

Till I come to shore
تا به ساحل برسم

Somewhere that I've seen
!جایی که دیده ام

But never been before
اما پیش از این هرگز آنجا نبوده ام


I am driftwood now
اکنون من تخته پاره ای بر روی آب هستم

I am homeward bound
...و متمایل به سوی خانه ام

Pull me from the sea
مرا از دریا بیرون بکش

Save what's left of me
آنچه از من باقی مانده است را نجات بده

'Cause I'm tired and worn
...چون من خسته و فرسوده ام

From the tides and storms
از امواج و طوفان ها


So forgive my wrongs
پس اشتباهات مرا ببخش


I am driftwood now
اکنون من تخته پاره ای بر روی آب هستم

I am homeward bound
...و متمایل به سوی خانه ام

Pull me from the sea
مرا از دریا بیرون بکش

Save what's left of me
آنچه از من باقی مانده است نجات بده

'Cause I'm tired and worn
...چون من خسته و فرسوده ام

From the tides and storms
از امواج و طوفان ها

And I’ve made my plans
...و من تصمیم خود را گرفته ام

Back on dryer land
(برای بازگشت به زمین خشک کننده (ساحل نجات


So forgive my wrongs
پس اشتباهات مرا ببخش

 

دو شنبه 30 دی 1392برچسب:,

|
 
نیایش با خدا به زبان انگلیسی.

نیایش با خدا به زبان انگلیسی.

I asked god to take away my habit

God said : no it is not for me to take away, but for you to give it up

از خدا خواستم عادت های زشت را ترکم بدهد

خدا فرمود : خودت باید آنها را رها کنی

I asked god to make my handicapped child whole

God said : no, body is only temporary

از او درخواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد

خدا فرمود : لازم نیست، روحش سالم است، جسم هم که موقت است

I asked god to give me happiness

God said : I give you blessings happiness is up to you

گفتم مرا خوشبخت کن

خدا فرمود : نعمت از من، خوشبخت شدن از تو

I asked god to make my spirit grow

God said : no, You must grow on your own but

i will prune you to make you fruitful

از او خواستم روحم را رشد دهد

خدا فرمود : نه تو خودت باید رشد کنی،

من فقط شاخ و برگ اضافی ات را هرس می کنم تا بارور شوی

I asked god for all things that i might enjoy life

God said : I will give you life, so that you may enjoy all things

از خدا خواستم کاری کند که از زندگی لذت کامل ببرم

خدا فرمود : برای این کار من به تو زندگی داده ام

I asked god to help me love others as much as he loves me

God said : Ahah, finally you have the ide

از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد من هم دیگران را دوست بدار
خدا فرمود : آها بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد

دو شنبه 30 دی 1398برچسب:,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید


 

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زبان خارجه و آدرس zabanenglisimf.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





عنوان لینک
جی پی اس موتور
جی پی اس مخفی خودرو

 

 

انگلیسی و ترجمه سوره قدر
دختر فداکار
روی خانم ها
زندگی از نگاه چارلی چاپلین
How to succeed
اگر خارج از ایران باشید، با جملاتی این چنینی برخورد کردید....
چند اصطلاح مهم انگلیسی
Rolling In The Deep-Adele
ترجمه اهنگ خارجیEnrique Iglesias Ring my bell
short story
متن های دو زبانه انگلیسی و فارسی - مطالب جالب انگلیسی با ترجمه فارسی
آموزش زبان انگلیسی با استفاده از جملات زیبای انگلیسی با ترجمه فارسی
داستان انگلیسی زن زرنگ
اصطلاح
ادامه ی داستان
داستان انگلیسی دختر کبریت فروش
احادیث به انگلیسی
احادیث به انگلیسی
احادیث به انگلیسی

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 9591
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1